« امريکا و شرکا ؛ با قيمت خون انسان نــفـــت کار دارد »«!!!»
دوکتور علوم جلال بايانی دوکتور علوم جلال بايانی


  •        
         در سر آغاز خيزش ، قيام و تحرک انقلابات برژوازی و خورده برژوازی در انگليستان ، فرانسه و در درخشش انقلاب اکتوبر در روســـــــــــــيه تزاری ، دانشـــمندان ، فلاســــــفه علوم اقتصاد و فلسفه اثار با ارزش نوشــــــتند ، تا انسان جامد غرب از آن برای بقأ و دوام خود در عرصه اقتصاد استفاده ، را رشد سرمايه را نسبی زنجير زد ، تا به انحصار و امپرياليزم نه رســـــــــــــد ،   امروز بازار غرب ، اقتصاد غرب و توان غرب رو به زوال است. و دهن  برای بلعيدن ، پاره کردن ، پارچه پارچه ساختن انسان شرق و سرزمين شرق باز ، با شعار « محو » سلاح هســــــتی صدام حسين و رد يابی اسامه بن لادن به سراغ آدرس چاه های نفت عراق ، لبيا ، کشور های تازه آزاد شده آسيا مرکزی سواحل حزر ، منابع غنی زير زمينی افغانستان و گاز و نفت بلوچســــــــــــــتان محکوم با زراد خانه < مرگ > < ناتو > وارد کشور های افغانستان و عراق گرديده ، با طرح قلابی ، مصوبه تحميلی و پلان خود ساز تحت نام  سازمان ملل هر دو کشور اشــــــغال  و با عطش بی پايان دنبال انرژی است و اينکه ارزش انرژی را در امريکا بايد دانست .نگاهی به آمار مصرف انرژی در ایالات متحده   ا مریکا نشان می‌دهد که ایالات متحده   امریکا تقریباٌ ۲۰ میلیون بشکه در روز مصرف می کند که در حدود ۵۷ درصد کل نفت مصرفی  امریکا مورد استفاده بهینه قرار می‌گیرد. در حدود ۷۰% کل نفت مصرفی   ا مریکا در امر حمل و نقل مورد استفاده قرارمی گیرد که در حدود ۱۴ میلیون بشکه در روز می شود که از این میزان ۹ میلیون بشکه اختصاص به گازوئیل دارد. اداره اطلاعات انرژی (EIA)پیش بینی کرده است که میزان مصرف نفت   امریکا تا سال ۲۰۳۰ با نرخ رشد سالانه ۱% به ۲۷ میلیون بشکه خواهد رسید که این میزان برابر است با ۷/۱۷ میلیون بشکه در سال ۲۰۳۰(۶۶ درصدمصرف). همچنین در امر تولید داخلی ادارۀ اطلاعات انرژی   امریکا پیش بینی کرده است که ظرفیت تولید بنزین، دیزل، سوخت جت و سایر محصولات و فرآورده‌های نفتی در آغاز سال ۲۰۰۰ از ۱۶٫۵ میلیون بشکه در روز به روزانه ۱۸٫۲ میلیون بشکه در پایان سال ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت. این میزان افزایش حدود ۱۰ درصد خواهد بود. واردات بنزین و سایر سوخت‌ها که امروز ۱۳ درصد کل واردات محصولات نفتی   ا مریکا را تشکیل می‌دهد، همچنان سیر صعودی خود را خواهد داشت. [اهمیت و جایگاه نفت در ارتباط با امنیت ملی  ا مریکا] دولت   ا مریکا مانند بسیاری از دیگر دولت‌ها، دسترسی مستمر به منابع انرژی و به ویژه نفت را مربوط به امنیت ملی خود دانسته و استفاده از منابع متنوع و مطمئن نفتی را از عوامل کلیدی تضمین کنندۀ بقا، امنیت، قدرتمندی و کسب ثروت خود می‌داند. نفت از یک سو با تأمین انرژی لازم برای تسلیحات نظامی مدرن از جمله تانک‌ها، چرخ بال‌ها، هواپیماها و رزم ناوها، سپر دفاعی کشورها را مستحکم می‌سازد و از سوی دیگر با به حرکت در آوردن موتور تکنولوژی و اقتصاد کشورها، رشد و توسعۀ اقتصادی آن‌ها را تضمین می‌کند. در چنین شرایطی کشوری مانند امریکا برای اینکه برتری اقتصادی و نظامی خود را حفظ نماید به جریان آزاد و مستمر نفت نیازمند است و برای این هدف حتی از نیروی نظامی استفاده می‌کند. رابرت کیگان در این خصوص اظهار می‌نماید که: «احتمال دارد امریکا به تمرکز و حضور فراوان در خاورمیانه برای مدت طولانی نیازمند باشد؛ زیرا، هر وقت مشکل اقتصادی برای این کشور پیش آمده علت آن اختلال در عرضۀ نفت به   امریکا بوده است.»   امریکا به دلایل زیر دارای نقش اساسی و ویژه در انتقال مطمئن و پایدار نفت است؛ اولاً، این کشور دارای بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا است و با رشد فزایندۀ همگرایی اقتصادی بین قطب‌های مهم اقتصاد جهانی (بر طبق اصل وابستگی متقابل پیچیده) رونق بازار امریکا به شدت از ثبات نظام‌های اروپایی و آسیایی متأثر می‌شود. به بیان دیگر توسعۀ منابع فعلی و کسب منابع جدید انرژی به صورت یک هدف بنیادی برای تمام قدرت‌های جهانی در آمده است؛ ثانیاً، وابستگی امریکا به منابع نفتی خارجی افزایش یافته است. بنابراین نفت به عنوان یک متغیر استراتژیک در دولت امریکا مطرح است و تسلط بر منابع انرژی جهانی، در تعریف استراتژی‌های امریکا برای ۲۵ سال آینده، یکی از محور های اصلی عنوان شده است. اما، واقیعت این است که اقتصاد و روش زندگی در امریکا وابستگی زیادی به نفت خاورمیانه  و آسيا ميانه دارد و پیش بینی می‌شود حجم تولید نفت در خلیج  عرب از ۳۱ % از کل جهان در سال ۲۰۰۲، به ۳۶ % در سال ۲۰۲۰ افزایش یابد. از طرف دیگر، ذخایر نفتی تولیدکنندگان غیر اوپک، پاسخگوی ۱۵ سال نفت مورد نیاز امریکا است؛ در حالی که، ذخایر نفتی اعضای اوپک برای بیش از ۷۰ سال کافی می نماید، لذا تا زمانی که تقاضای جهانی برای نفت رو به افزایش و ذخایر نفت رو به کاهش است، امریکا راهی جز توسل به تولیدکنندگان اوپک ندارد. بخش انرژی امریکا پیش بینی کرده است که واردات نفت امریکا از خلیج  عرب از سال ۲۰۰۶ تا سال ۲۰۲۵، دو برابر خواهد شد. از این رو پس از حادثۀ۱۱ سپتامبر و در چارچوب استراتژی امنیت ملی جدید ایالات متحده، سیاست سنتی «نفت آزاد» به سیاست «نفت برای آزادی» تبدیل شد که اصلی‌ترین هدف آن، تغییر رژیم‌های مخالف ایالات متحده در منطقه خلیج‌ عرب  و استفاده از درآمدهای نفتی، به ظاهر برای گسترش دموکراسی و در عمل، با هدف کنترل کشورهای منطقه است. نو محافظه‌کاران  ا مریکایی معتقد بودند که کشورهای تولیدکنندۀ نفت در خاورمیانه،  آسيا  ميانه نه تنها می‌توانند به طور مستقیم بر بازار جهانی نفت تأثیر بگذارند و از این طریق با ایجاد نوسان و بی‌ثباتی در این بازار، امنیت انرژی ا مریکا را تهدید کنند، بلکه درآمدهای نفتی برخی از کشورهای منطقه می‌توانند بر ضد منافع ایالات متحده بکار روند و از این طریق، امنیت ملی این کشور را به خطر اندازند. تجلّی این پیوند چند وجهی در تغییر سیاست سنتی ایالات متحده در خلیج‌ عرب، در دورة پس از حادثه ۱۱ سپتامبر مشهود است. برای حدود نیم قرن، سیاست   ا مریکا در خاور میانه مبتنی بر «نفت آزاد» به معنای حفظ دسترسی آزاد به نفت خلیج‌فارس و آزادی صادرات نفت این منطقه بود را تغییر دادند و استراتژی جدیدی را اتخاذ کردند. می‌توان جنگ عراق،  اشــــــغال افغانستان و کشورهای عرب منطقه و حساس کردن  در راستای سیاست تأمین انرژی و کنترل نبض و شریان حیاتی نفت در منطقه خاورمیانه دانست. منطقه خاورمیانه ۴۰ درصد از صادرات نفت جهان را به عهده دارد. این رقم در سال ۲۰۲۰ بین ۵۴ تا ۶۷ % از کل صادرات نفت جهان خواهد بود. در عین حال حدود ۶۵ درصد از ذخایر کشف شدۀ جهانی در این منطقه وجود دارد. اکثر کشورهای عضو اوپک در این منطقه هستند. آمارها نشان می‌دهد، ایالات متحده ا مریکا در حدود ۶ میلیون بشکه نفت از کشور های عضو اوپک خریداری می‌کند. درسال ۲۰۰۷ میلادی ۷۰۰ بیلیون دلار به کشورهای عضو جاری شد و از سپتامبر ۲۰۰۷ تا اکتبر ۲۰۰۸ اقتصاد جهانی به خاطر ترانسفر بی سابقه ۱ تریلیون دلار از اروپا، آسیا و   امریکا به خاور میانه در مبادلات نفتی در حال رکود قرار داشت. این آمار حاکی از آن است که در حالت افزایش و صعود قیمت نفت، کشورهای عضو اوپک ۶۰ بیلیون دلار از مبادلات نفتی در سال ۲۰۰۹ و ۸۰۰ بیلیون درسال ۲۰۱۰ کسب کرده‌اند. با این همه به نظر می‌رسد ایالات متحده آمریکا در خصوص منطقۀ خاورمیانه به ویژه منطقه ژئوپلیتیک خلیج  عرب، جانب احتیاط را رعایت کند.   مقامات ادارۀ اطلاعات انرژی   امریکا در گزارشی که منتشر کردند، اعلام کردند روزانه به طور متوسط ۱۷ میلیون بشکه نفت از تنگۀ هرمز در سال جاری عبور کرده است که بیشتر از مجموع ۱۵٫۵ میلیون بشکه در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ بوده است. 
       خروج نیروهای نظامی از عراق، وقوع  حوادث کشور های عربی، بحران در برخی کشورهای آفریقایی صادر کننده نفت، شکنندۀ بودن ارتباط با برخی از کشورهای دارای منابع   ا مریکای لاتین می‌تواند از جمله مسایل مرتبط نفت با امنیت ملی   ا مریکا باشد. با توجه به آمار ارائه شده می‌توان این‌گونه برداشت کرده ایالات متحده   امریکا در صدد حفظ و کنترل راه‌های مواصلاتی نفتی و بازارهای عرضه و تقاضا به نفع اقتصاد داخلی و در جهت رشد میزان GDP وکم کردن بحران اعتراضات داخلی با توجه به تأمین انرژی مصرفی در داخل است. در این ارتباط بحث‌ها و تلاش‌های دولت و نمایندگان  ا مریکایی نشان دهندۀ این است که تا جایی که ظرفیت علمی وتکنولوژیکی  ا مریکا اجازه دهد، از تولید و مصرف انرژی‌های فسیلی و تجدید ناپذیر جلوگیری شده و انرژی‌های تجدید پذیر را جایگزین خواهند کرد، و اگر اقدامات تنبیهی چون افزایش قیمت سوخت را در نظر بگیرند، برخی مخالفین که این طرح ها را توهمی بیش نمی‌دانند، طرح‌های دنباله دار امنیتی و استراتژیکی را برای تأمین انرژی بهتر و کارآمدتر معرفی می‌کنند.   ---------------------------------------------------------------------------- - منابع و موخذ


  • 1. شانا، آمریکا و آینده انرژی. (۱۳۹۰).(قابل دسترسی در سایت عسلویه وابسته به وزارت نفت(www.assaluyeh.com


  • 2. سیاست خارجی و امنیت ملی دلایل وابستگی   امریکا به نفت، گزارش ویژه، موسسه تحقیقاتی تدبیر. (آبان ۱۳۸۷)، ص ۱۵-۱۷-۳۰-۳۸


  • 3. Journey to Energy IndependeceT/http://www.American energy independence.com/Dec2009


  • 4. The united states consumes/ http://www.American energy independence.com/Feb2010



  • April 5th, 2012


      برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
     
    مسایل بین المللی